جدول جو
جدول جو

معنی طرب سرا - جستجوی لغت در جدول جو

طرب سرا
طرب خانه، محل عیش و عشرت
تصویری از طرب سرا
تصویر طرب سرا
فرهنگ فارسی عمید
طرب سرا
(طَ رَ سَ)
طربخانه
لغت نامه دهخدا
طرب سرا
کاچه سرا
تصویری از طرب سرا
تصویر طرب سرا
فرهنگ لغت هوشیار
طرب سرا
طربستان، عشرتکده، طرب خانه، عشرتگاه، طرب آشیان، طرب آباد، طربگاه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طرب آرا
تصویر طرب آرا
(دخترانه)
گرم کننده مجلس بزم، آراینده انجمن سرور و خوشحالی، طرب (عربی) + آرا (فارسی)
فرهنگ نامهای ایرانی
محلی در خانۀ پادشاهان و بزرگان که جایگاه اقامت زنان و دختران بوده است، اندرونی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرب آرا
تصویر طرب آرا
آرایندۀ مجلس طرب و شادی، گرم کنندۀ مجلس بزم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درم سرا
تصویر درم سرا
کارخانه یا محلی که در آن پول سکه بزنند، دارالضرب، ضراب خانه
فرهنگ فارسی عمید
(دَ سَ)
نام محلی در 52 هزارمتری ساوجبلاغ میان کرده کرد و حیدرآباد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(طَ رَ سَ)
طربخانه:
طرب سرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد.
حافظ.
طرب سرای وزیر است ساقیا مگذار
که غیر جام می آنجا کند گرانجانی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ سَ)
درم سرای. سرای درم. (یادداشت مرحوم دهخدا). دارالضرب و ضرابخانه. (برهان) (آنندراج). میخکده. رجوع به درم سرای شود
لغت نامه دهخدا
(فُ)
آرایندۀ انجمن. ایجاد سرور و خوشحالی کننده:
با طرب دارم و مرد طرب آرایت
با سماع خوش و با بربط و با نایت.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
که طرب سنجد. شادی آزما:
بمیخانه از شام تا صبحدم
طرب سنج احیا چو اهل حرم.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طلب کرا
تصویر طلب کرا
بستان کار وامخواه، خواستار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرب سنج
تصویر طرب سنج
آن که طرب را سنجد و آزمایش کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرب آرا
تصویر طرب آرا
آراینده انجمن سرور و خوشحالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرم سرا
تصویر حرم سرا
پرده سرا
فرهنگ واژه فارسی سره
اندرون، اندرونی، حرم، حرم خانه، سرای، شبستان، فغستان، مشکو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از توابع عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
اسم قدیمبالا جاده در جنوب شرقی کردکوی به معنی خانه ای در
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی است در اطراف تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان سجارود بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در لنگای عباس آباد که بقایای گورستانی قدیمی در
فرهنگ گویش مازندرانی
راه رفتن با جوراب بر روی زمین، سریعتر، سرپایی
فرهنگ گویش مازندرانی